گریه های غریبانه

گریه های غریبانه

با گریه های غریبانۀ یک مجنون سر به پا

من نیز گریستم

در همدردی نسیم

و نوازش گیسوان پریشان و نرم او

و چرخش طره های سبز در حرکت نسیم

بر حریر سرخ خاطره ها

با دانه های گرم و شور اشگ

هزار بار... نوشتم

در غمنامۀ دائم یک عشق لایزال

تو با صلابت ایستاده

با نگاهت به دور های دور

و در تنهایی غریب

 

اگر دستهای تو دور

اگر طپش های تند و خروشان قلبت

فرا سوی نور

لیک دریاد و ادراک روزگار ما

زنده ای و پویا و بی فریب

پاک و ساده می خندی

سایۀ مجنون هنوز می چرخد

و طرۀ گیسوان او رقصان به دست باد

صدای قهقهه هایت

در هر بهار

می پیچد در باغ ... وگوش جان من

تکراری در تکرارملموس

از یاد و یاد توست

و ما همگی

با یاد ها می خیزیم

و دست شمایان همگی

در دستان گرم ما

و ما همگی در گسترۀ یاد ها و خاطره ها

و زمان است که خلاصه می گردد

در یک واژه نجیب

واژۀ حیات بخش انتقام

 

فرح نوتاش

تهران اردیبهشت 1372

Book 2

www.farah-notash.com

Comments are closed.