نه چلچراغ

نه چلچراغ

نه یک شاهراه فراخ وگسترده

بلکه یک کوچه

نه یک قصر مجلل با ستون های بلند مرمرین

بلکه یک کلبه

نه یک جمع بزرگ و بزم شورانگیز

فقط نگاهی عمیق و مهربان ... سلامی گرم

 

نه یک دریا ... یا که رودی عظیم و پر جوشش

و نه یک چشمه

بلکه یک جرعه

از دستی مهربان و انساندوست

 

نه طلوغ خورشید تابناک اقبال

نه چلچراغ

نه تجمل ... طلا و زمرد

و فروغ چشمگیر برلیان یک نگین

فقط یک لحظه

با دلی مهربان ...صادق و بی فریب

 

نه جلگه های سرسبز و زنگاری...

یا که جنگل و بیشه

نه باغ های مصفای پر ز یاس... لاله و زنبق

و گلایل بردامنۀ سبز چمنزارها و صحرا

بلکه علفی سبز و ساده در ساقه

در نوازش انگشتان ظریف یک کودک

کودکی رها از رنج های تلاتم و طوفان

کودکی به دور...

ز همهمه های خود پرستانۀ دوران

 

فرح نوتاش

تهران اردیبهشت 1371

Book 1

www.farah-notash.com

 

Comments are closed.