مرداد 1332 28

مرداد 1332 28

 

گذشته ها ... نگذشته اند

و هرگز نمی گذرند

زخم های من

چون روز حادثه ...

همیشه خون ریزاند

و الماس حافظه ام

هزار تراش و شفاف

ضابط جنایت هایت بر تمامی

زمان و زمین

 

من ... در عجب ام

به چه قیمتی

و چگونه ... در کنار تو...

و چگونه از تو خواهش و نرمش

وقتی که این چنین سخت

ذات حقیرو حریص و پست تو

بر همگان عریان

 

من زنده ام ... تا علیه تو

فریاد شوم و بس

چرا که تنها صدایی که می شنوم

انعکاس فریاد قربانیان

تاریخ و حال

و در عرصۀ سیاه زندان زندگی

که ساخته ای

شاهد

جنایت های تو...

بی وقفه و شلاقی

 

و خوب می دانم

که امواج قیام انسان ها ی زمین

ترا از زمین خواهد روبید

 

فرح نوتاش

وین  2015 اوت

Book 7

www.farah-notash.com

Comments are closed.