نقدی بر مقالۀ سپهر سمیعی

نقدی بر مقالۀ سپهر سمیعی:

مذهب چیست و آیا انسان و جامعه بدون مذهب امکان پذیر است؟

فرح نوتاش                                                                                   وین 10.04.2020

 

انسان اولیه با وحشت از تمام ناشناخته ها، برای نجات خود از مصائب طبیعی ، که نه قادر به درک آنان بود و نه قادر به حفظ خود از خطر آنان، به عنوان یک واکنش اولیه و طبیعی به همزاد گرایی روی آورد. و سئوالات بی پاسخ خود را تحت “خواست خدا ” تا روزی که جوابی برای هر کدام پیدا کند مسکوت گذارد. اگر چه غریزۀ کنجکاوی از غرایزۀ ثانوی است ولی انسانی که جواب سئوال ها را نمی دانست با نسبت دادن تمام نا دانسته ها به خدا و خواستش خود را آرام می کرد. این آغاز اعتقاد به خدا، به خواست خدا و غضب خدا بود.

امروزنیز می بینیم، که پاپ فرانسیسکوس، کرونا را تنبیه انسان توسط خدا معرفی می کند. و آخوند های شیاد ایرانی، تربت کربلا را برای شفای بیماران کرونا تجویز می کنند.

در مقابل، پزشکان ودانشمندان سعی در مداوا و یافتن داروی شفا بخش، گاهی خود نیز مبتلا به ویروس شده وجان می سپارند. ولی نهایتا، این تلاش و پی گیری انسان است که ، به ایجاد واکسن و داروی اثر بخش خواهدانجامید. و همواره چنین بوده است.

انسان بی طبقۀ غار نشین، که فاقد هر گونه شناخت از پدیده های طبیعی و شیوۀ مبارزه با آنان بود، خالق همزاد گرایی شد. با ایجاد تصاویری از دشمن به عنوان همزاد آن بر دیوار غار ها، و مورد حمله قرار دادن آن ها در تصاویر، و رقص وآواز جادویی معتقد به کسب توانایی برای از بین بردن خود دشمن بود. انواع هنرها توام با جادو گری و شفابخشی، از دست آوردهای جامعۀ بی طبقۀ غار نشینی تا پایان مادر سالاری با کشف کشاورزی بود. که هنوز در بعضی از قبایل جهان رایج است.

دردوران پدر سالاری، در جوامع رفته رفته طبقات شکل گرفتند . ادیان و مذاهب بخشی از مدنیت بسیار طولانی دوران پدر سالاری هستند . پیامبران که همگی مرد بودند، خود را رابط بین خدا و مردم معرفی می کردند. و ادیان آنان فقط با حمایت زحمتکشان شکل می گرفت. چون زحمتکشان در پی راه نجاتی از بیداد ستمگران بودند. ولی به مجرد شکل گرفتن ادیان ، ستمگران به سرعت آن را مصادره می کردند. و ادیان ومذاهب را جزو اهرم های حکومتی خود شان و سر کوب تی دستان می کردند. درست مثل جمهوری اسلامی ایران. آنان منافع خود را به عنوان فرمان خدا به مردم تحمیل می کردند . درست مثل رژیم ملایان در ایران. و رژیم ملا

پس باید به عنوان یک قانون تغییر ناپذیر همواره بیاد داشت که ادیان ومذاهب کلا، بال نجات ستمگران هستند و نه ستم دیدگان. و ازهر تعبیر و تفسیرگمراه کننده به شدت پرهیز کرد. ایجاد هر دین و مذهب نوینی ، ایجاد بازار شیادی جدیدی علیه توده های ستمدیده است. بجای آن باید به فکر راه های اساسی آگاه کردن زحمتکشان بود. آموزش اصول مدنیت، تربیت و آداب اجتماعی در جوامع تحت عنوان مذهب ؛ باز نگه داشتن دکان شیادی است. بجای دروغ و شیادی ؛ باید با هدف انسان پروری، اصول انسان شدن را ز گهواره تا گور، بکار بست و آموزش داد که اولین اصل آن جنگ با خود خواهی است.

در زمان کودکی جوامع انسانی، ایجاد دین تنها راه شناخته شده برای ایجاد تحولات اجتماعی بوده است. ولی به سرعت توسط ستمگران مصادره شده و طی قرون، اهرم فریب و چاپیدن انسان های زحمتکش می شدند. و هر ظلمی به نام فرمان خدا در جوامع جا اندازی می شد. حالا هم سید علی خامنه ای همینکار را می کند. لذا ایجاد و ترویج هر مذهبی پشت نقاب مارکسیسم، دقیقا ضد مارکسیسم است. بعد از 41 سال باید دیگر این مسئله برای همه روشن شده باشد. صهیونیست ها از اهرم مذهب، بخوبی برای سرباز گیری مجانی در رشته های مختلف بهره برداری می کنند. هر روز شاخه ای جدید به اسلام و یا مسیحیت می زنند . ولی جهودیت همواره یک شاخه بیشتر نبوده و نیست. سرمایه داری بشدت نیازمند دین ومذهب برای فریب توده های زحمتکش است. ولی سوسیالیسم نه. سپهر سمیعی در مقالۀ مذهب چیست و… با دیدگاهی لیبرالیستی به سراغ مذهب رفته است. و جوامع طبقاتی را بدون در نظر گرفتن طبقات ، درهم ارزیابی کرده است. و بالاخره به نتیجه گیری لزوم مذهب در جوامع برای ایجاد همگرایی، به برداشتن گامی به نفع شیادان انگل وستمگران نائل آمده است.

باید به صراحت گفته شود که کلیه نهاد های آموزشی قادر به گنجاندن مباحثی برای ساختن شخصیت انسانی توانمند و مفید برای اجتماع هستند. مطلقا نیازی به کلاشان انگل برای ترویج دروغ و شیادی نیست.

خشم تاریخی شریعتی ها (گردانندگان مذاهب) که همگی در خدمت ستمگران بودند بر طریقتی ها (عارفان- صوفیان ) به دلیل بی واسطه خواستن خدا بود. رابعه عدویه اولین زن صوفی و شاعرعرب قرن دوم قمری، حسین بن منصور حلاج ، صوفی ، شاعر و عارف ایرانی قرن سوم هجری که می گفت ان الحق ( من خدا هستم) در309 هجری، در ملا عام، شکنجه و به دار آویخته شد. و سپس دست و پا و سرش را بریدند و سپس او را سوزاندند و خاکسترش را به رود دجله ریختند.

حافظ در قرن 8 هجری قمری برای او چنین سرود

آن یار کزو گشت سر دار بلند

عیبش آن بود که اسرار هویدا می کرد.

حال در قرن بیست ویکم جای بسی تعجب است که هنوز کسانی برای نجات جامعه و همگرایی، لزوم مذاهب را ضروری می دانند!

 

ما در کجای زمانیم و در کجای مکان

آیا ما زنده ایم و آنان مرده…

و یا آنان زنده اند و ما … مرده

نهال عشق در خلوص می روید

وطلوع آفتاب از راستی

 

 

 

womens-power.farah-notash.com

www.farah-notash.com

Women’s Power

Comments are closed.