Farah Notash

همراه من

نهال نازک آمال عظیم

امید لحظه های بودن

همه جانم

سرو ناز کوچکم

هویت آرزوهای نهان

تبلور راستین سالیان پرتلاش

 

چون سبزه های شاداب بهار

زیباست روستن تو

از طلوع سیمگون فلق

تا غروب سرخ فام شفق

می توان دید رشد تو را

شکو فایی روح زلال ... و والای تو را

 

نه بی تفاوتی به آنچه که رفت

نه بی تفاوت ... به آنچه که هست

نه تویی ... در هجوم باید ها

و نه در گیر اضطراب فرداها

راه روشن تو...

با انوار تابناک دوستی با مردم

با تجلی یک روح با عظمت

میراث حق طلبان

بس دور از انحطاط و تحجر کور

نه مصلحت گرا و نه... فرصت جو

 

در ایام کوتاه بهار زندگی یت

 تو و من

دست کوچک و ظریف تو... در دستم

در وحشت و درد و اضطراب

گذشتیم از درون هیمه های آتش و دود

چون یک جان

و گسستیم زنجیر های سیاه کور

و رهایی ... از سلطۀ پلید زور

تشویش های زرد

 و عبوری درد مندانه

از سایه های تحمیلی

ساکت و سرد ... سیاه و ملول

 

تو و من جان در جان

بگذشتیم از آتش و دود ... از طوفان

چه گذشت بر تو و من

چه گذشت بر تو...

 ومن...

تا رسیدیم بر ساحل آرام حیات

حال خانه ...

 پاک است و بدور از جنجال

تهی از دورنگی ها ...

تهی از دروغ ها ... نیرنگ ها و ریا

 

 بر خیز تا بر بندیم بار سفر

مقصد خورشید است

در بهار جاری

در بهار زیبا

نغمه ها یی پر شور... می رسد از هر سو

بانگ گنجشک... پرستو هد هد

در هوا مواج است

در خاک زاد بوم تو و من

کاروان کار... و پویش بر راه

بر خیز تا به پیوندیم به آن ... جانانه

بر خیز...

 ما خواهیم ساخت و ساخته خواهیم شد

برای

فرداهای بلورین و بدور از زشتی

فردا هایی پر از مهر محبت شادی

دوستی ... پاکی ... و مردم خواهی

فرداهای شکو فان

با کار وعلم ... زیبایی و هنر

فرداهایی روشن ... در گسترۀ کل جهان

با مردم نیک

با مردم با اندیشه

 

نه تویی تنها... و نه من

با همه مردم خوب

همه با هم رو بسوی فردا

همراه کوچک من ... بر خیز

با انگشتان هنرمند و ظریف

آهنگ رفتن بنواز

ره به سوی خورشید

رو به سوی پاکی

رو به سوی نیکی

 

فرح نوتاش

تهران فروردین 1372

Book 2

www.farah-notash.com