دهانش ...
نیمه باز بود
اما...
نفسی نداشت
چشمانش باز بود
ولی ...
نگاهی نداشت
دستم را پیش بردم
اینبار ...
او نگرفت
دیگر حرفی نزد
دیگر نگاهم نکرد
و او... پایان من بود
و....من
آغاز او
فرح نوتاش
تهران اردیبهشت1372
Book 2
www.farah –notash.com